majid kianpour

majid kianpour

یک الگوی جدید برای رهبری اخلاقی

به جای تلاش برای پیروی از مجموعه ای از قوانین ساده («دروغ نگو»، «تقلب نکن»)، رهبران و مدیرانی که به دنبال اخلاقی تر بودن هستند، باید بر ایجاد بیشترین ارزش برای جامعه تمرکز کنند. بازرمن استدلال میکند که این دیدگاه سودگرایانه، تفکر فلسفی را با عملگرایی مدرسه کسبوکار ترکیب میکند و میتواند طیف گستردهای از تصمیمات مدیریتی را در زمینههایی از جمله استخدام، مذاکره و حتی مدیریت زمان ارائه دهد. ایجاد ارزش مستلزم آن است که مدیران با موانع شناختی که مانع از اخلاقی بودن آنها می شود، مقابله کنند و بر آنها غلبه کنند. او میگوید همانطور که ما بر تفکر سیستم 1 (شهودی) و سیستم 2 (مشاهدهای) تکیه میکنیم، سیستمهای موازی برای تصمیمگیری اخلاقی داریم. او راهبردهایی را برای درگیر کردن افراد به منظور انتخاب های اخلاقی تر .پیشنهاد می کند. مدیرانی که به ارزشی که ایجاد میکنند اهمیت میدهند، میتوانند با استفاده از هنجارها و محیط تصمیمگیری که ایجاد میکنند، دیگران را در سراسر سازمان تحت تأثیر قرار دهند

 

خودروهای خودران به زودی جاده هارا تصرف خواهند کرد. این فناوری جدید با کاهش خطای راننده جان انسان ها را نجات می دهد، با این حال تصادفات همچنان اتفاق می افتد. کامپیوترهای ماشین باید تصمیمات سختی بگیرند: وقتی تصادف اجتناب ناپذیر است، آیا ماشین باید تک سرنشین خود را نجات دهد یا پنج عابر پیاده؟ آیا خودرو باید نجات افراد مسن را در اولویت قرار دهد یا افراد جوان؟ در مورد یک زن باردار چطور – آیا او باید دو نفر حساب شود؟ خودروسازان باید از قبل با چنین سوالات دشواری فکر کنند و خودروهای خود را برنامه ریزی کنند تا بر اساس آن پاسخ دهند. به نظر من، رهبرانی که به سؤالات اخلاقی مانند اینها پاسخ می دهند باید با هدف ایجاد بیشترین ارزش برای جامعه هدایت شوند. فراتر از مجموعه ای از قوانین اخلاقی ساده («دروغ نگوlد»، «تقلب نکنید»)، این دیدگاه که ریشه در کار فیلسوفان جرمی بنتام، جان استوارت میل و پیتر سینگر دارد، وضوح مورد نیاز را فراهم می کند. طیف گسترده ای از تصمیمات مهم مدیریتی را اتخاذ کنید.

برای قرنها، فیلسوفان بر سر این که چه چیزی کنش اخلاقی را تشکیل میدهد، بحث کردهاند و در مورد آنچه مردم باید انجام دهند، نظریهپردازی کردهاند. اخی ًرا متخصصان اخلاق رفتاری در علوم اجتماعی گزارشهای مبتنی بر تحقیق از آنچه که مردم در مواجهه با معضلات اخلاقی انجام میدهند، ارائه کردهاند. این دانشمندان نشان دادهاند که محیط و فرآیندهای روانی میتوانند ما را به سمت رفتار مشکوک اخلاقی سوق دهند، حتی اگر ارزشهای ما را نقض کند. اگر از روی منافع شخصی غیراخلاقی رفتار کنیم، اغلب از این که این کار را انجام می دهیم غافل هستیم – پدیده ای که به نام نابینایی با انگیزه شناخته می شود. به عنوان مثال، ممکن است ادعا کنیم که بیشتر از آنچه واقعًا انجام می دهیم در کارهای گروهی مشارکت می کنیم. و من و همکارانم نشان دادهایم که اگر به نفع آنها یا سازمان باشد، مدیران ناخودآگاه از اشتباهات جدی در شرکتشان چشم پوشی میکنند.